کد مطلب:315097
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:186
ناله های ام البنین
شد مدتی كز تو خبر ندارم
جز فكر تو فكری به سر ندارم
فخر تو بس كه خادم حسینی
من هم جز این فخر دیگر ندارم
نشسته ام در راه انتظارت
یك دم نظر زین راه برندارم
عباس من! عباس من! كجائی
صبر و توان زین بیشتر ندارم
من ره نشین وادی یقینم
آن طایرم كه بال و پر ندارم
جز خواب تو خواب دیگر ندارم
جز یاد تو شب تا سحر ندارم
چشمم زبس كه بر تو زار بگریست
دیگر به دیده اشك تر ندارم
[ صفحه 248]
ای عمر من! برگ و برم تو بودی
من آن شجر كه برگ و دبر ندارم
من در یكی امید بازگشت را
ای جان مادر! زین سفر ندارم
فرق تو و عمود آهنینی
من باور این قول و خبر ندارم
با من مگویی این خبر خدا را
در زندگی جز او ثمر ندارم
مردم مرا ام البنین نخوانید
حالا كه من دیگر پسر ندارم